لفردو جيمز پاچينو در سال 1940 در نيويورک ديده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچينو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بيمه و مادرش رز پاچينو (داراي نژاد امريکايي-ايتاليايي) خانهدار بود. والدين او هنگامي که او بچه بود از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سيسيل بودند.
وي در دوران جواني و در حالي که بيش از 22 سال از بهار زندگياش نميگذشت مادرش را از دست داد. پاچينو پيش از مرگ مادرش، زندگي چندان لذت بخشي را پشت سر نگذاشته بود و چون والدينش خيلي زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.
ورود او به عرصه? بازيگري را بايد سال 1969 دانست. پاچينو در اين سال در فيلم ناتالي و من بازي کرد و دو سال پس از آن نيز ايفاي نقشي در وحشت در نيلي پارک را پذيرفت. اما بازي در اين دو فيلم هرگز او را راضي نکرد تا اينکه فرانسيس فورد کاپولا تصميم به ساخت يکي از شاهکارهاي تاريخ سينما يعني فيلم پدرخوانده گرفت و نقش «مايکل کورلئونه» به او واگذار شد. رابرت ردفورد و جک نيکلسون و جمعي ديگر از بازيگران معروف سينما مورد آزمايش قرار گرفتند. اما کاپولا فقط پاچينو را انتخاب کرد. پاچينو براي اين فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسيد.
در سال 1973 او در فيلمهاي مترسک و سرپيکو بازي کرد. در مترسک نقش آدمي سرگشته را داشت که در پي هويت خويش است و در سرپيکو نيز يک پاچينوي تمام عيار بود. وي در اين فيلم نقش فرانک سرپيکو افسر پليسي را بازي کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا ميکند. پاچينو در همان سال بار ديگر نامزد دريافت اسکار شد اما باز هم اين جايزه نصيبش نشد. اما منتقدان، جايزه? گلدن گلاب را به سبب بازي در سرپيکو به وي اهدا کردند.
از ديگر بازيهاي چشمگير پاچينو ميتوان به حضورش در فيلمهاي پدرخوانده 2) 1974) بعد از ظهر سگي 1975 و عدالت براي همه1979 اشاره کرد. پاچينو براي بازي در همه اين فيلمها نامزد اسکار شد ولي مورد بي مهري اعضاي اسکار قرار گرفت. او ميگويد: «من براي اسکار بازي نميکنم، چون بازيگري عشق من است، عشقي که هرگز نميتوانم رهايش کنم».
او براي بازي در فيلمهايي چون کرامر عليه کرامر1979 اينک آخرالزمان، متولد چهارم جولاي1989 براي بازي دعوت شد ولي او قبول نکرد.هنگامي که کاپولا براي فيلم اينک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچينو در يک جمله پاسخ منفي به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
دهه? 90 را براي بايد دهه? نويني براي پاچينو دانست،زيرا او که پس از بازي در فيلم انقلاب 1985 مبتلا به ذات الريه شده و مدت چهار سال نيز از عالم سينما دور مانده بود، در فيلم درياي عشق 1989 بار ديگر خوش درخشيد.از فيلمهاي معروف او در اين دهه ميتوان به ديک تريسي، پدرخوانده 3 1990فرانکي و جاني1991 گلن گري گلنراس1992 راه کارليتو1993 التهاب 1995 تالار شهر1996 وکيل مدافع شيطان، دني براسکو1997 و خودي (فيلم) 1998 اشاره کرد.
اما برترين فيلم او در اين دهه، بوي خوش زن در سال 1992 ميباشد که جايزه اسکار را برايش به ارمغان آورد.او در اين فيلم ايفاگر نقش مرد نابينايي بود که عشق به همنوع را به بهترين شکل ممکن بيان ميکند. علاوه بر جايزه? اسکار، جايزه گلدن گلاب نيز براي اين فيلم از سوي منتقدان، به او اعطا شد.زماني که نقش شيطان در فيلم وکيل مدافع شيطان 1997 را ايفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سينما و مردم عادي او را نابغه خواندند.
در سال 1996 از سوي انجمن گوتام جايزه ويژه? يک عمر فعاليت هنري نصيبش شد و پش از آن نيز از سوي فستيوال بين المللي فيلم سن سباستين اسپانيا، جايزه مشابهي به او اهدا شد. او در سال 2002 در فيلم بي خوابي نقش يک کاراگاه را بازي کرد که در تعقيب يک قاتل حرفهاي است. تاجر ونيزي 2004 را بايد بهترين فيلم او از سال 2000 به بعد دانست.
کمتر بازيگري در سينماي جهان ميتوان سراغ گرفت که نظير پاچينو قدرت بازي با چشم را داشته باشد. چشمان پاچينو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و ميتوان برق خاصي را در ديدگان وي احساس کرد. اين يکي از امتيازات منحصر به فرد او است و فيلم پدرخوانده 2 اوج بازي وي با چشمهايش به شمار ميرود. قدرت و تاثير نگاه او صحنههاي جاودانهاي را در تاريخ سينماي جهان خلق کرده است.بهعنوان مثال بازي استثنايي او در سکانس مرگ سولاتسو و پليس خيانت کار(پدر خوانده(1 استعداد بي نظيرش را به نمايش ميگذارد.
پاچينو در بازيگري داراي سبک ويژهاي است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبي ميتواند ايفاگر هر نقشي باشد. نکته? برجسته در بيشتر بازيهاي او اين است که مخاطب را با خود همراه ميسازد. فرانسيس فورد کاپولا درباره او ميگويد: «اگر کارگردان نميشدم دوست داشتم يک پاچينو بودم». صداي گرم و دلنشين او در بازي به پاچينو کمک فراواني ميکند، گويي اعضاي بدنش همه هنگام بازي واقعاً بازيگر هستند.
در ميان ستارههاي هاليوود، بازيگران انگشت شماري چون مارلون براندو را ميتوان يافت که صدايي مانند او داشته باشند. پاچينو تاکنون ازدواج نکردهاست اما داراي سه فرزند است كه يکي از آنان دختريي به نام جولي مارياست (متولد 1988) که در پي رابطه? چندين سالهاش با مربي بازيگري آموزشگاه لي استراسبرگ، جن ترنت به دنيا آمد و دو فرزند ديگرش دوقلوهايي با نامهاي انتون و اوليويا هستند (متولد2001) كه آنها نيز ثمره? رابطه ناموفقش با بورلي دي آنجلو بودند.
بعد بازي پاچينو با کولين فرول در فيلم ريکرئوت كه منجر به رابطه? دوستانه با کولين شد ، ال اعتراف کرد که فرول يکي از استعدادهاي نسل جديد هاليوود است .
آل پاچينو در زندگي شخصي خود چيزي براي مخفي کردن ندارد و شايد به همين دليل نزد مطبوعات و روزنامهنگاران از محبوبيت ويژهاي برخوردار است. او انساني وارسته و درستکار است که همواره تلاش دارد به همنوعان خود،آن هم به هر شکل ممکن کمک نمايد و همين موضوع سبب شده تا وي دوستداشتني باشد.
تمام فیلمهای آل پاچینو:
بعدازظهر سگی -وكیل مدافع شیطان من_ناتالی (۱۹۶۹) وحشت در نیدل پارك (۱۹۷۱)، پدرخوانده (۱۹۷۲)، مترسك(۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۳)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۵)،بابیدیرفیلد (۱۹۷۷)، عدالت برای همه (۱۹۷۹)، گشتزنی (۱۹۸۰)،نویسنده! نویسنده! (۱۹۸۲)، صورت زخمی (۱۹۸۳)، انقلاب (۱۹۸۵)، دریای
عشق (۱۹۸۹)، دیك تریسی (۱۹۹۰)، پدرخوانده ۳ (۱۹۹۰)، مدونا: صداقت یاجرات (۱۹۹۱)، جانی و فرانكی (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راس(۱۹۹۲)، بوی خوش زن (۱۹۹۲)، راه كارلتیو (۱۹۹۳)، جوناس در صحرا (۱۹۹۴)، التهاب
(۱۹۹۵)، سالن شهر (۱۹۹۶)، در پی ریچارد (۱۹۹۶)، دانی براسكو (۱۹۹۷)،وكیل مدافع شیطان (۱۹۹۷)، نفوذی (۱۹۹۹)، هر یكشنبه (۱۹۹۹)، قهوهچینی (۲۰۰۰)، بیخوابی (۲۰۰۲)، سیمون (۲۰۰۲)، مردمی كه میشناسم
(۲۰۰۳)، ژیلی (۲۰۰۳)، فرشتهها در امریكا (۲۰۰۳)، تاجر ونیزی (۲۰۰۴)، دونفر برای پول (۲۰۰۵)، هشتاد و هشت دقیقه (۲۰۰۶) (در مراحل پس ازتولید)، ریفی فی (۲۰۰۷) (در مرحله پیش از تولید).
تمام جوایز آل پاچینو:
نامزدی اسكار برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۳)،پدرخوانده ۲ (۱۹۷۵)،
بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، عدالت برای همه (۱۹۸۰)،
دیك تریسی (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راس (۱۹۹۳)، بوی خوش زن (۱۹۹۳)برنده جایزه اسكار برای فیلم «بوی خوش زن» (۱۹۹۳)نامزدی در آكادمی فیلم بریتانیا برای فیلمهای پدرخوانده(۱۹۷۳)، سرپیكو (۱۹۷۵)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۶) و دیك
تریسی (۱۹۹۱)جایزه آكادمی فیلم بریتانیا برای فیلمهای پدرخوانده ۲ و بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)
جایزه بهترین هنرپیشه مرد از طرف انجمن منتقدان بوستون برای فیلم «دانی براسكو» (۱۹۹۷)
جایزه اتحادیه كارگردانان امریكا برای كارگردانی فیلم «در پی ریچارد (۱۹۹۷)
نامزد جوایز گلدن گلاب برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۳)، سرپیكو(۱۹۷۴)، پدرخوانده ۲ (۱۹۷۵)، بعدازظهر سگی (۱۹۷۶)، بابی دیر فیلد(۱۹۷۸)،
عدالت برای همه (۱۹۸۰)، نویسنده! نویسنده! (۱۹۸۳)، صورت زخمی (۱۹۸۴)، دریای عشق (۱۹۹۰)، دیك تریسی (۱۹۹۱)، پدرخوانده ۳(۱۹۹۱)، گلن گری گلن راسن (۱۹۹۳)، بوی خوش زن (۱۹۹۳)برنده جایزه گلدن گلاب برای فیلمهای سرپیكو (۱۹۷۴) و بوی خوش زن (۱۹۹۳)
برنده جایزه سیسیل ب دومیل بخاطر یك عمر فعالیت هنری در سال ۲۰۰۱برنده جایزه «گوتهام» بخاطر یك عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۹۶برنده جایزه بهترین هنرپیشه برای فیلم «بعدازظهر سگی» (۱۹۷۵) از طرف جامعه منتقدان سینمایی لسآنجلس
نامزد جایزه MTV برای بهترین نقش منفی در فیلم «وكیل مدافع شیطان» (۱۹۹۷)برنده جایزه بهترین هنرپیشه انجمن ملی نقد برای فیلمهای پدرخوانده (۱۹۷۲) و سرپیكو (۱۹۷۳)برنده جایزه فستیوال بینالمللی سانفرانسیسكو برای فیلمهای «بعدازظهر سگی» (۱۹۷۵) و یك عمر فعالیت هنری (۱۹۹۶)
برنده جایزه یك عمر فعالیت هنری از طرف جشنواره فیلم ونیز
مطالب بيشتر
او نيز از چمله بازيگراني است كه براي خروج از پشت ديوار بلند گمنامي و قرار گرفتن در جايگاه شايسته خود به يك اتفاق خجسته نياز داشت .
او كه تا 32 سالگي در پيچ و خم تئاترهاي برادوي و آموزشهاي اكتورز استوديو به پروزش انرژي نهفته در صحنه خود را با نقشهايي نه چندان موفق به آستانه سينما رسانده بود در سال 1972 اين امكان را يافت كه با درخشش در 2 فيلم " ناتالي و من " و " وحشت در نيدل پارك " استعداد كم نظير خود را بروز دهد.
از اين پس پاچينو گام در راهي نهاد كه تا به امروز او را به عنوان يكي از بزرگترين بازيگران سينماي جهان و يكي از اساتيد مسلم بازيگري رهنمون كرده است .
بدون شك ايفاي نقش " مايكل كورلئونه " در فيلم بي نطير ( پدرخوانده 1) گامي موثر به سوي قله هاي ترقي بود .
پس از موفقيت پدر خوانده , پاچينو نوار موفقيتهاي خود را با دو فيلم سرپيكو و مترسك ادامه داد.
سرپيكو بار ديگر او را مانند پدر خوانده نامزد جايزه اسكار كرد .
نقش افريني دوباره او به نقش مايكل كورليونه و اين بار در فيلم پدرخوانده 2 و اين بار نيز در مقابل يكي ديگر از نوابغ بازيگري چهان يعني دونيرو بار ديگر او را نامزد جايزه اسكاري كرد كه به نظر مي رسيد زمان زيادي را بايد براي به دست آوردن آن تلاش كند .
پاچينو دهه 70 را با سه فيلم ديگر به پايان برد كه براي دو فيلم " بعد از ظهر سگي " و : عدالت براي همه " بار ديگر نامزد جايزه اسكار شد .
دهه 80 دهه سقوط پاچينو بود , شايد تنها بتوان به فيلم بي نظير برايان دي پالما " صورت زخمي " در اين دهه اشاره كرد . گرفتار شدن پاچينو در دام الكل و كوكايين پاچينو را به سمت نابودي مي كشيد
پاچينو با ترك اعتياد خود دوباره به عالم سينما بازگشت و بار ديگر شخصيت مايكل كورلئونه را اين بار در شكل و شمايلي جديد و در آخرين قسمت از 3 گانه پدرخوانده " پدرخوانده 3 " تجسم بخشيد..
پس از ترك اعتياد پاچينو دوباره با قدرت به نقش آفريني هاي خود ادامه داد و انقدر در كار خود استمرار بخشيد تا اينكه در سال 1982 آكادمي اسكار او را براي ايفاي نقش سرهنگي كور شده در فيلن " بوي خوش زن " شايسته دريافت جايزه اسكار اعلام كرد .
بازگشت باشكوه پاچينو به عالم سينما همچنان ادامه دارد و او همچنان با نقش آفريني هاي بي نظير خود بر پرده سينماها مي درخشد .
مرد كوچكاندام با آن نگاه عمیق ولی بدبیناش، اكنون بزرگتریناست. بله، «آل» بزرگترین است، هم برای مردم و هم برای دیگربازیگران كه خودشان را بامعیار «آلپاچینو» اندازه میگیرند... بله،
این ریزاندام معمولی معیار بزرگی در سینمای قرن شده است.
كمتر كسی است كه عمق نقشهایی را كه «آل» عزیز و كبیر ودوستداشتنی ما بازی میكند، درك نكند. كمتر بازیگری است كهنقشهایی چون او را بازی كند و در ورطه گیجی نیفتد. آخرچه كسی مثلاً میتواند نقش بدبین، نامتعادل و پر از تناقض «آل» را در «بوی
خوش زن» بازی كند و جان سالم هم به در ببرد؟ مگر میشود مثل «آل»بود؟ «دیوید تامسن» در مقالهیی نوشته: «در سال ۱۹۷۷ تلویزیون امریكاپدرخوانده ۱ و ۲ را با هم تركیب كرد و برحسب توالی زمانی به نمایش
گذاشت. این مساله یك مساله بزرگ را برملا كرد: در حالیكه براندو ودنیرو برای این دو فیلم اسكار برده بودند و آل از این مسالهبینصیب مانده بود، اما كار تلویزیون امریكا ناخودآگاه برملا كرد كه آل است كه حاكم پدرخوانده است و نه هیچ بازیگر دیگری... زهر
انتقام و پارانویا در بازی او كاملاً متقاعد كننده است و این ازجادوی حضور او میآید...»
جادوی حضور پاچینو در كل كارهایش قابل ردیابی است. حتی درنقش جوان هرویینی فیلم «وحشت در نیدل پارك» كه ظاهراً جزو كارهایخام اوست، اما «آلپاچینو» كار خام ندارد. او «آلپاچینو» است: یك نیمه ایتالیایی امریكایی دیوانه بازیگری، با فیزیكی ریز، صدای
گرفته، نگاهی عمیق و استعدادی فراوان كه بسرعت بدل به ستارهیی فروزان در تاریخ سینما میشود و جایگاهش چنان است كه اصلاً و اساساًتصور خیلی فیلمها بدون حضور او ممكن نیست و شگفت كه این فیلمها،
خود از شاهكارهای تاریخ سینمایند...
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی